فطرس

ای کشته‌ی شیوخ مقدس‌نما، حسین (ع)!

فطرس

ای کشته‌ی شیوخ مقدس‌نما، حسین (ع)!

این روزها به حال خودم گریه می‌کنم

لبریز آه و ندبه و غم گریه می‌کنم
دلتنگم و به یاد حرم گریه می‌کنم



شایسته زیارت شش گوشه نیستم
این روزها به حال خودم گریه می‌کنم



تا تلّ زینبیّه و گودال قتلگاه
تا خیمه ها قدم به قدم گریه می‌کنم



با علقمه، به یادت لبت آب می‌شوم
با روضه های مَشک و عَلَم گریه می‌کنم



حتی اگر که خون بچکد از نگاه من
هر صبح و شام نه ؛ همه دم گریه می‌کنم



گفتند چشم خواهرت از دست رفته بود
معلوم شد برای تو کم گریه می‌کنم




نظرات 4 + ارسال نظر
کلوخ 27 اسفند 1389 ساعت 04:34 ب.ظ

این روزا عجیب دلم واست تنگ می شه! نم یدونم شاید سحر حرمه!‌که مهرت به دلم نشست که مهرم به دلت نشست...الحمدلله.کاش کربلایی بشیم با هم

خدا کنه ...

فتح خون 8 فروردین 1390 ساعت 11:53 ب.ظ

مسیح به فطرس میگوید:

در هر مصیبت و مهنی فبکل الحسین
در هر عزای دل شکنی فبکل الحسین
در خیمه مراثی و اندوه اهل بیت
قبل از شروع هر سخنی فبکل الحسین
در مکتب ارادت ابن شبیب ها
هم ناله با ابالحسنی فابکل الحسین
ان کنت باکی المصابی کالاانبیا
بالابتلاء والحزنی فابکل الحسین
شبهای جمعه مثل ملائک میان عرش
با بوی سیب پیرهنی فبکل الحسین
در تندباد حادثه ای گر کبود شد
بال نحیف یاسمنی فابکل الحسین
دیدی اگر میان هیاهوی تشنگی
طفلی و لب به هم زدنی فبکل الحسین
لب تشنه جان سپرد اکر عاشقی غریب
یا روی خاک ماند تنی فبکل الحسین
گر به طواف نیزه و شمشیر و تیرها
دور شهید بی کفنی فبکل الحسین
در هر لحظه تلاوت قرآن که دیده است
غرق به خون شود دهنی قبکل الحسین
با نعل تازه گر بدنی غیر کربلا
تشییع شد مگر بدنی فبکل الحسین
رحمی نکرده اند در آن غارت غریب
حتی به کهنه پیرهنی قبکل الحسین
شبهای جمعه دور و بر قتلگاه عشق
با ناله ای کبود فبکل الحسین

سهراب 4 اردیبهشت 1390 ساعت 02:26 ب.ظ

سلام این شعر رو تو وب آقای یوسف رحیمی همخونده بودم
بالاخره شاعرش کیه؟

سلام

نمیدونم دقیقا...! بنده این شعر رو توی روضه شنیدم...

طاها 7 آذر 1390 ساعت 03:54 ب.ظ

واسه حاج حسین سیب سرخی هست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد