در هر مصیبت و مهنی فبکل الحسین در هر عزای دل شکنی فبکل الحسین در خیمه مراثی و اندوه اهل بیت قبل از شروع هر سخنی فبکل الحسین در مکتب ارادت ابن شبیب ها هم ناله با ابالحسنی فابکل الحسین ان کنت باکی المصابی کالاانبیا بالابتلاء والحزنی فابکل الحسین شبهای جمعه مثل ملائک میان عرش با بوی سیب پیرهنی فبکل الحسین در تندباد حادثه ای گر کبود شد بال نحیف یاسمنی فابکل الحسین دیدی اگر میان هیاهوی تشنگی طفلی و لب به هم زدنی فبکل الحسین لب تشنه جان سپرد اکر عاشقی غریب یا روی خاک ماند تنی فبکل الحسین گر به طواف نیزه و شمشیر و تیرها دور شهید بی کفنی فبکل الحسین در هر لحظه تلاوت قرآن که دیده است غرق به خون شود دهنی قبکل الحسین با نعل تازه گر بدنی غیر کربلا تشییع شد مگر بدنی فبکل الحسین رحمی نکرده اند در آن غارت غریب حتی به کهنه پیرهنی قبکل الحسین شبهای جمعه دور و بر قتلگاه عشق با ناله ای کبود فبکل الحسین
این روزا عجیب دلم واست تنگ می شه! نم یدونم شاید سحر حرمه!که مهرت به دلم نشست که مهرم به دلت نشست...الحمدلله.کاش کربلایی بشیم با هم
خدا کنه ...
مسیح به فطرس میگوید:
در هر مصیبت و مهنی فبکل الحسین
در هر عزای دل شکنی فبکل الحسین
در خیمه مراثی و اندوه اهل بیت
قبل از شروع هر سخنی فبکل الحسین
در مکتب ارادت ابن شبیب ها
هم ناله با ابالحسنی فابکل الحسین
ان کنت باکی المصابی کالاانبیا
بالابتلاء والحزنی فابکل الحسین
شبهای جمعه مثل ملائک میان عرش
با بوی سیب پیرهنی فبکل الحسین
در تندباد حادثه ای گر کبود شد
بال نحیف یاسمنی فابکل الحسین
دیدی اگر میان هیاهوی تشنگی
طفلی و لب به هم زدنی فبکل الحسین
لب تشنه جان سپرد اکر عاشقی غریب
یا روی خاک ماند تنی فبکل الحسین
گر به طواف نیزه و شمشیر و تیرها
دور شهید بی کفنی فبکل الحسین
در هر لحظه تلاوت قرآن که دیده است
غرق به خون شود دهنی قبکل الحسین
با نعل تازه گر بدنی غیر کربلا
تشییع شد مگر بدنی فبکل الحسین
رحمی نکرده اند در آن غارت غریب
حتی به کهنه پیرهنی قبکل الحسین
شبهای جمعه دور و بر قتلگاه عشق
با ناله ای کبود فبکل الحسین
سلام این شعر رو تو وب آقای یوسف رحیمی همخونده بودم
بالاخره شاعرش کیه؟
سلام
نمیدونم دقیقا...! بنده این شعر رو توی روضه شنیدم...
واسه حاج حسین سیب سرخی هست