از صبح تا ظهر، هفت شهید کشف شد. رمز حرکت آن روز امام رضا(ع) بود؛ یا امام هشتم. حتما شهیدی دیگر هم کشف می شود، اما خبری نشد.
خبر رسید امام جماعت مسجد امام جعفر الصادق (ع) در شهر العماره عراق، نزدیک به صدوپنجاه پیکر را آورده است به ما تحویل دهد. موجی از شادی در بین بچه ها حاکم شد.
سرقرار رفتیم. اجساد داخل یک کانتینر بود. یکی یکی آنها را از ماشین پیاده کردیم، اما همه اجساد عراقی بود که خودمان کشف کرده و تحویلشان داده بودیم.آنها هم اجساد را مخفی کرده و به خانواده ها نداده بودند.
از بین آن همه جسد عراقی، پیکر یک شهید کشف شد. با هفت شهید کشف شده صبح، شد هشت شهید.
جالب بود؛ اما از آن جالب تر، نوشته پشت لباس آن شهید بود : "یا معین الضعفا"
***
بعدا نوشت : مشهد الرضا دعاگوییم!
زدی تو فاز شهادت!! نپری حاجی؟!
تو از این شانسا نداری
این ماجرا رو از کتابی جایی نقل کردید؟
بله
السلطان ..
حیف که تموم شد و ما هوز همونیم که هستیم . . .
سلام. یه مشهد رفتی ها گیر دادی به امام رضا؟
موفق
یا علی
چه عجب اینورا ...........
یا الله
سلام
شهر آسمانی باز پا به پای باران اومده
سر بزنید منت گذاشتید
التماس دعا
یا مهدی
سلام علیکم
سلطان من سیدی است که در کاخ مامون، علی ماند
التماس دعای شدید
قال السّجاد علیه السلام :
حمدا نسعدبه فی السّعداء من اولیائه و نصیر به فی نظم الشّهداء بسیوف اعدائه.
حضرت امام سجاد علیه السلام فرمود :
سپاس خدای را، سپاسی که بدان در زمره اولیاء نیکبختی قرار گیریم و بواسطه آن در ردیف شهیدان با شمشیر دشمنانش در آئیم.
صحیفه سجّادیه، ج41، دعاء1
التماس دعا
سلام...دلم واست خییییییییلی تنگ شده!خبر بگیر...این قلب ،دل داره به خدا!!