نوحهخوان بر فراز منبر بر سر و صورت میکوبد و اشک میریزد
سینهزنها هرولهکنان ذکر "علمدار" گرفتهاند...
ما هم با اشک، چادر مشکیمان را محکمتر میگیریم و به سینه میکوبیم در عزای اشرف الناس، پسر علی و فاطمه ع ...
لحظهای به فکر فرو میروم که این اشکها و لبیکها ما را در این زمانه به کجا میبرد؟!
آیا ما هم مثل عموی آقای صاحبالزمان عج میتوانیم در اوج ناامیدی و یاس باز هم فعال و راضی باشیم؟! زندگی ما پر از این لحظههای ناامیدی ابالفضل ع است که ما را به انفعال و رخوت میکشد.
نمیشود هم مدعی تولی باشیم هم منفعل!
چهل روز گذشت اما نه به راحتی...
سخت ترین قسمت روضه سیدالشهدا (ع) روضه اسارت است و آنکس که ره به معرفتش ببرد به حقیقت دست یافته است. لذا پیاده روی اربعین با خانواده، معرفتی میخواهد که هرکس را توان درکش نیست.
میاد خاطراتم جلوی چشام .... من اون خستگی تو راهو میخام
میخاستم مثه اهل بیت حسین ..... با اهل و عیالم پیاده بیام
***
آقای مهربان!
این روزها بین زائرانی یا مقیم بین الحرمین نمی دانم اما دل جامانده را ... گاهی ... نگاهی!
*برای کسی که هرگز حقیقت را عریان نکرده است، کوچکترین تلنگرها هم مثل پتک بزرگی است که بر سر عاطفه اش فرود میاید! حواسمان باشد...