-
بهشت ...
21 مرداد 1389 14:21
یک انار برمی داری می شکافی تویش این همه دانه است، همه توبه تو پرده به پرده نشسته اند. تو که انار را می شکافی این دانه ها می پرند بیرون. یکی می دود این سمت، یکی می دود آن سمت. شوخی می کنند. بازی می کنند. سرخند. شادابند. درخشانند. قلبشان همه سفید. از پشت گوشتشان پیداست. می دوی دنبالشان.می گیریشان توی مشتت. نگاهشان می...
-
شیطان
14 مرداد 1389 14:55
یکی به چشمش آمد که یک خیک روغن روی آب شط دارد می رود. پرید توی آب که بگیردش. آب موج می زد و هی دور می شد. گفتند خب ولش کن. گفت من ول کرده ام. این ول نمی کند. نگو خرس بود نه خیک. حالا حکایت شیطان است که گیر شما زبل ها افتاده است. بچه شیطان ها می گویند ولش کن خب. می گوید من ول می کنم. این ناجنس ها ول نمی کنند. برای...
-
شعبان المعظم
12 مرداد 1389 21:31
الهی! سخن در عفو و رحمتت نیست، گیرم که تو ببخشاییم، من از شرمندگی چه کنم، تو خود گواهی که از استغفار شرم دارم. پ.ن : الهی العفو ...
-
رجب الحرام
24 خرداد 1389 13:20
ماه، ماه من است و بنده، بنده من است و رحمت ، رحمت من است ... . . . ---------------------------------------- *المراقبات پ . ن : علی امام من است و منم غلام علی! میلاد کفو صدیقه شهیده رو قبل از رسیدنش تهنیت میگم! پ . ن : ویرایش شد!
-
انا انزلناه لیلة القدر ...
10 اردیبهشت 1389 17:46
او آنچنان محو در نظاره جمال کبریایی حضرت حق می شد که نور او در نماز بر اهل آسمان ها می درخشید؛ چنان که نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد ...* رسم روزگارِ رسم نامردی ... روزگار بی حاصل پیرم کردم * فرمانده! بی مادریمان تسلیت! پانزده قرن است زمین گیریم ... از جدتان شنیده ام ... همان که نبی (ص) اورا "صادق" (ع)...
-
همه جا همین جاست ...
5 اردیبهشت 1389 22:00
همه جا کربلاست, و حسین خالق کربلاست, معادله گویاست ... *** *ابراز شرمندگی خدمت همه اونایی که اومدن و ما نبودیم! برای همه شون اگه قابل باشیم دعا کردیم ... مخصوصا اونایی که حتی تو عید هم یاد ما بودن! *این مدت مشغول کارای خیر بودیم! *سعی می کنیم دیگه بدقولی نکنیم ... عذر زحمات!
-
.... !
16 بهمن 1388 01:04
حسین من بیا و این دل شکسته را بخر حسین من مسافر جامانده را با خود ببر
-
شهری که باران نداشت
7 بهمن 1388 07:55
پرده اول نمی دانم این از گرمای صدای تسنیم است یا اعجاز قرآن. نگاهش را از سطور آیه ها کوچ می دهد به مردمک های رنگ پریده من. به آیه های چشم من. زیر زمزمه قرآن لبخند می زند و من چقدر از خنده های بی صدای تسنیم را دوست دارم. پرده دوم می خواهم صدایش کنم و بگویم: - تسنیم... تو همسنگر روزهای تنهایی و انتظار منی. تو همراه...
-
ما حبیب ایم ...
5 بهمن 1388 22:08
این چه فتنه ست که آفت زده ایمان ها را "این عمار" که روشن بکند جانها را "این عمار" که تبیین حقایق بکند "این عمار" که از دست شما دق بکند "این عمار" که صفین و جمل در راه است فتنه ها از پی هم ،مکر و دغل در راه است اشعث و اشعری و طلحه به هم ساخته اند تیغ تیز حکمیت به علی آخته اند لیک...
-
سردار ...
21 دی 1388 22:27
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 دیوانه شدن به خاطرت کافی نیست؟... یک لحظه بایست و یک جمله بگو... تکلیف دلی که عاشقش کردی چیست ؟ پ . ن : ندارد ... * سردار! حریف ما فتوشاپ نیست!
-
حرامیان ... پرده دریدند
8 دی 1388 00:58
افتاده بود روی دامن حسین .... - جان خواهر به فدایت! دل اش آرام نمی گیرد .... دست مولا به سمت سینه اش ... آرامش می دود به جانش! *** آقا! می شود دل من!؟! ... هیچ کس نیست که بگویم .... نوای الی ... الی اتان هنوز از گودال به گوش می رسد! دلمان شده است مضطر و بی تاب ... *** فرمانده! چه خوب که نیستید ... دیروز فرزندان حرمله...
-
رویت جمال
27 آذر 1388 20:59
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 وقتی گفت مارایت الاجمیلا نفهمیدم ،پرسید نفهمیدی؟گفتم اگر نمی شناختمت می گفتم باور نکردم.فرمود کجایش را؟ · سوال نمودم: از ابتدا که حرکت نمودید تا کربلا؟ · پاسخ گفت: شوق دیدار سرزمینی را داشتم که انبیا و اولیای سلف همه زیارتش کرده بودند. · پرسیدم: همان ابتدا راه بر...
-
مدد زغیر تو ننگ است ...
14 آذر 1388 11:32
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 پر کن دوباره کِیْل مرا ایها العزیز آخر کجا روم به کجا ایها العزیز رو از من شکسته مگردان که سالهاست رو کردهام به سوی شما ایها العزیز جان را گرفتهام به سردست و آمدم از کوره راههای بلا ایها العزیز وادی به وادی آمدهام از درت مران وا کن دری به روی گدا ایها العزیز...
-
عرفه ...
2 آذر 1388 22:37
بعد از حسین (ع) خانه شادی شود خراب ... *** پ.ن : در زمین عشقی نیست که زمین ات نزند، آسمان را دریاب! * پ.ن : نائب الزیاره هستیم مشهدالرضا ... انشاالله برای اذن دخول محرم و برات کربلا ...
-
همه جا ....
19 آبان 1388 22:04
همه جا کربلاست٬ و حسین (ع) خالق کربلاست٬ معادله گویاست ...
-
امام رئوف دلمان برای حرمتان ...
7 آبان 1388 17:35
این آفتاب مشرقی بی کسوف را ای ماه! سجده آر و بسوزان خسوف را «لاتقربوا الصلاه» مخوان٬ برهمش مزن این سکر اگر به هم زده نظم صفوف را نقاره ها به رقص کشند اهل زهد را شاعر کند خیال تو هر فیلسوف را می ترسم از صفای حرم باخبر شود حاجی و نیمه کاره گذارد وقوف را این واژه ها کم اند برای سرودنت باید خودم دوباره بچینم حروف را روح...
-
امید ...
4 آبان 1388 22:34
از کتاب های درسی آن سال ها عکس صفحه اولشان یادم است که امیدش به ما دبستانی ها بود حالا بزرگ شده ایم آقا ! حال امیدتان چطور است ؟
-
....!
18 مهر 1388 16:20
« اگر خدا شهید نبود احدی شهید نمی شد ....... »
-
آسمان مال آنهاست!
11 مهر 1388 22:05
استاد روپوش سفید و تمیزی پوشیده بود تا گرد گچ روی لباسش ننشیند. صدایش سخت به ما که ته کلاس نشسته بودیم٬ می رسید: - تمام عضلات بدن از مغز دستور می گیرند٬ اگر ارتباط مغز با اعضای بدن قطع بشود٬ اعضا هیچ حرکتی نخواهند داشت اگر هم داشته باشند٬ کاملا غیرارادی و نامنظم خواهد بود. حرف استاد که به اینجا رسید٬ یکی از دانشجوها...
-
شاهد بیاورم ... ؟
5 مهر 1388 20:30
هو الشهید می گویند بشر هماره سودایی پرواز بوده است و ساده انگارانه می پندارد آنچه اکنون بدان دست یافته، همان آرزوی دیرینه است که در نهاد او نهاده اند. غافل که آنچه او را مبتلای آن نوشته اند، در آسمان پرسه زدن و در ابرها غوطه ورشدن نیست. پرواز برای ما نه آن است که بدان دل خوش ساخته اند. پرواز برای ما، جدا شدن از زمین...
-
همه جا همین جاست ...
5 مهر 1388 14:17
کل ارض کربلا، پس عجیب نیست اگر ما رو به کعبه نماز می گزاریم ...
-
پدر.تیغ.محراب.خون ... دل زینب!
19 شهریور 1388 06:26
شبگرد کوچه های مدینه ای حیدر بی فاطمه . . . هاتف : بـــر پنجـــره ی پلک تــو مهتـاب نشسته است بــر گونـه ی سرخت غزلی ناب نشستـه است پلکـــی بــزن ای حضــرت گـــل تـا کـــه ببینــی بالای سرت غنچـــه ی مهتـــاب نشسته است بابا بـگشــــا پلـــک، کـــه مــن دوســت نـــدارم این گونه که بر چهره ی تو خواب نشسته است هی سجـــده...
-
حلقه دوزخ
15 شهریور 1388 00:09
اگر چون رود می خواهد که با دریا بیامیزد بگو چون چشمه بر زانو گذارد دست و برخیزد به حرف دوستان از دست من دامن مکش هرچند به ساحل گفته اند از صحبت دریا بپرهیزد چه بیم از دیگران؟ در چشم مردم بوسه می گیریم که با این معصیت ها آبرو ما نمی ریزد بیا سر در گریبان هم از دنیا بیاساییم مگر ما را خدا «باهم» در آن دنیا برانگیزد در...
-
باب حاجات تمام انبیاء ...
11 شهریور 1388 18:03
روز فتح مکه. پیامبر همه را بخشیده بود٬ خون هبار بن اسود را اما مباح کرد. هبار نیزه ای پرتاب کرده بود٬ زینب ٬دختر رسول خدا ترسید٬ جنین اش سقط شد. *** سه سال بعد از فتح مکه. پیامبر٬ تازه از بین همه رفته بود. قنفذ به زور وارد خانه رسول خدا شد. با لگد فاطمه را بین در و دیوار زخمی کرد. جنین اش سقط شد. خلیفه خودش را به بی...
-
الا انهم انصار المهدی (عج) ...
1 شهریور 1388 15:25
از اصفهان به قم می رفت. صدای آهنگ مبتذلی که راننده گوش می کرد جلال رو آزار می داد. رفت و با خوش رویی به راننده گفت : اگر امکان داره یا نوارو خاموش کنید٬ یا برا خودتون بذارین راننده با تمسخر گفت : اگه ناراحتی میتونی پیاده شی! جلال رفت توی فکر٬ هوای سرد و بیابان تاریک و ... قصد کرد وجدان خفته راننده رو بیدار کنه٬ این...
-
همه جا همین جاست ...
1 شهریور 1388 13:29
کل ارض کربلا٬ و اگر این چنین٬ لا یمکن الفرار من حکومتک ...
-
قافله ...
2 مرداد 1388 01:48
۲۸ رجب.روز.خارجی قافله ... ساربان ... محمد بن علی (ع) ... همه اهل حرم؛ حتی علی اصغر (ع) ... آقا گفته بودند همه باشند! آغاز سفر ... ۱۰محرم.روز.خارجی زینب (س) ... « فرمانده !» صدای جرس فضایمان را پر کرده است ... اما همه نمی شنوند! حبیب در پی خضاب است ...حتی عبدالله تا دروازه آمد اما تا کربلا نرفت! یا لیتنی کنت معک ......
-
خطبه های دوباره ...
20 تیر 1388 01:56
مالک رسیده است به آن خیمه سیاه تنها سه چار گام... نه ... این گام آخر است اما صدای کیست که از دور می رسد؟ گویا صدای ناله « برگرد٬ اشتر! » است این ناله ضعیف و گرفته از آن کیست؟ من باورم نمی شود از حلق حیدر است مالک! رها کن آن سوی میدان و بازگرد این سو پر از معاویه های مکرر است این کوفیان فریب چه را خورده اند؟ هان! از...
-
نادعلی مظهر العجایب ...
14 تیر 1388 17:06
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مولای ما نمونه دیگر نداشته است اعجاز خلقت است و برابر نداشته است وقت طواف دور حرم فکر میکنم این خانه بی دلیل ترک برنداشته است دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی آیینه ای برای پیمبر نداشته است سوگند می خورم که نبی شهر علم بود شهری که جز علی در دیگر نداشته است طوری ز...
-
ما عمر خویش وقف خرابات کرده ایم
9 تیر 1388 17:10
دار عشق ما عمر خویش وقف خرابات کرده ایم از لطف باده کسب کمالات کرده ایم با میگسارها همه شب تا دم سحر با خالق یگانه مناجات کرده ایم یارب به کوه طور نرفتیم،چون تو را در روضه ی رقیه ملاقات کرده ایم معراج ما مجالس سالار زینب است با بال گریه سیر سماوات کرده ایم با این لباس نوکری ظاهرا سیاه!!! بر مردم زمانه مباهات کرده ایم...