دروغ نیست اگر همه بهارهای بی تو را پائیز بخوانم
که تو حقیقت بهاری...
این عید مبارک ها دروغ های مصلحتی است!
مدتها دنبال بهانه ای در این بی حوصله گی اول بهار و خواب آلودگی فروردین می گشتم برای نوشتن که آمد دستم!
خلق الانسان فی کبد گاهی جوری معنا می شود که هرگز فراموش نمیکنی طنین پژواکش را!
این روزها سعی حق و باطل میکنم به بهانه آماده شدن برای کربلا ولی نه اثری از حق هست نه اثری از کربلا... در باطل آنچنان غوطه ورم که گویی از حق هم حق تر است...
عاشورا میخواند هر شب بالای سرم... من اما بی اعتنا سعی میکنم زودتر بخوابم... انقدر عمیق است این احساس که فکر می کند نوای عاشورا اذیتم می کند!
آنوقت برایم روضه مادر می نویسند... نمی دانند که من هر دو را ندارم.... این روزها فرمانده! نوای غریبی آنچنان گریبانم را در هم فشرده که امانم بریده است!
من یتیمم ولی کسی باور نمی کند...
منم عید نوروز رو بهتون تبریک می گم! ایشاالله واقعا روزامون نو بشه! یعنی واقعن نو بشیم!
اگه اماممون بیاد واقعن نوروز میشه!
به امید اون روز
منتظر کلیک رنجه تون هستم
اینجا کربلا..
هتل انوار البقیع....