یک انار برمی داری می شکافی تویش این همه دانه است، همه توبه تو پرده به پرده نشسته اند. تو که انار را می شکافی این دانه ها می پرند بیرون. یکی می دود این سمت، یکی می دود آن سمت.
شوخی می کنند.
بازی می کنند.
سرخند.
شادابند.
درخشانند.
قلبشان همه سفید. از پشت گوشتشان پیداست.
می دوی دنبالشان.می گیریشان توی مشتت. نگاهشان می کنی.کیف می کنی.
بعد از من می پرسی بهشت چه شکلی است؟
تو که از من واردتری.
تو که از من خبره تری.
پ . ن : سر برود و سحر نرود ... بی توفیقیم... دعا بفرمایید جدا
سلام
وبلاگ خوبی داری یه سر هم به ما بزنید واگه خواستید لینک کنید بعد هم خبر بدید
ای جان...خیلی قشنگ بود...دلم شاد شد تو این گرفتگی..بوی خدا می آد از تو نوشته ات، خوش به حالت...دلم کربلا می خواد.....
گاهی برای از تو نوشتن دیر می شود ... دلمان سوخته است ژای فراق حرمش!
سلام
عرض ادب
طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق
ببخشید که سعادت حضور نداشتیم
این ماه مبارک و ایام خاص ما رو هم دعا کنید
یا علی
بیا بریم کربلا...من ان شالله دارم ردیف می کنم عرفه باشم، می آیی؟ یا همون دم عیدی بریم؟
سر برود سحر نرود اما ما هم بی توفیقیم! شما هم بدعائید.
واااااییی اینجا شکلک گذاشتن بالاخره بعد از یک قرن و بوقی!
دارم شکلکهارو تست میکنم!
بهشت آن شکلیست که خدا را در آن میبینی ....
سحرت نرود از دل و دین
یا علی
بهشت شکل چشم های توست
خوب ببین
بهشت خود چشم هایت است...
گفت حسین، تو به این زیبایی
چطور دلشون اومد تورو بکشن