فطرس

ای کشته‌ی شیوخ مقدس‌نما، حسین (ع)!

فطرس

ای کشته‌ی شیوخ مقدس‌نما، حسین (ع)!

در فاطمیه بود که ما سینه زن شدیم...



 غزلم فاقد تصویر حرم مانده هنوز

 شهر در حسرت شمشیر دودم مانده هنوز


 کوچه در آتش غفلت؛ بدل عاشوراست

 داغِ آن حادثه بر دوش علم مانده هنوز


 از همان لحظه که در کوچه گرفتار شدی

 توی فرهنگ غزل، واژه غم مانده هنوز


 هر چه می خواست دلم از تو، برآورده شده

آرزوی به فدایت بشوم مانده هنوز


 عشق را در غل و زنجیر به بیعت بردند...

بعد از آن فاجعه ابروی تو خم مانده هنوز


 می نویسم غزل و بعد غزل می بینم

 طرحی از آتش و خون روی قلم مانده هنوز



از قدم های خودم در دل شب خسته شدم

 به ظهور پسرت چند قدم مانده هنوز...؟*



*محمد شریف