عالم ـ در هر آنچه که هست [راهی از تن شب، برای خود بافته است گسستگیِ شب به نزدیک ما تاریخ را حواله به سعی ما میدهد راه خود را به تابلوی کجآویخته به دیوار کوره میکند: او با کورهراه مرده است با همه پریشانی به آسمان بنگریم زمین گرچه خسته، نیز چنین میکند] عالم ـ در هر آنچه که نیست.
گفت: عرفه
گفتم: حسین
گفت: حسین
گفتم: زینب
گفت: زینب
گفتم: کربلا
دل که نام کربلا شنید بیاختیار مدهوش شد
صدای جرس شتر کاروان حسین و سینهزنی محرم
نزدیک است
الف"
عالم ـ در هر آنچه که هست
[راهی از تن شب، برای خود بافته است
گسستگیِ شب
به نزدیک ما
تاریخ را حواله به سعی ما میدهد
راه
خود را به تابلوی کجآویخته به دیوار
کوره میکند: او با کورهراه مرده است
با همه پریشانی
به آسمان بنگریم
زمین گرچه خسته، نیز چنین میکند]
عالم ـ در هر آنچه که نیست.
" در انتظار گرمای حضورت و ردپای عبورت ...
مطلب جدیدم:
خدایا! من شک ندارم ... گفتی: قربانی کن!
....
شما بوی یوسف را میشنوید؟
سلام غدیر گوهر دردانه ایام است به استقبالش برویم و گرامی بداریم
موفق باشید
ولایت سربازانی چون تمّار می خواهد نه مختار ...