فطرس

ای کشته‌ی شیوخ مقدس‌نما، حسین (ع)!

فطرس

ای کشته‌ی شیوخ مقدس‌نما، حسین (ع)!

.... !



حسین من


بیا و این دل شکسته را بخر


حسین من


مسافر جامانده را با خود ببر

شهری که باران نداشت

پرده اول


نمی دانم این از گرمای صدای تسنیم است یا اعجاز قرآن.

نگاهش را از سطور آیه ها کوچ می دهد به مردمک های رنگ پریده من. به آیه های چشم من. زیر زمزمه قرآن لبخند می زند و من چقدر از خنده های بی صدای تسنیم را دوست دارم.


پرده دوم


می خواهم صدایش کنم و بگویم:

- تسنیم... تو همسنگر روزهای تنهایی و انتظار منی. تو همراه روزهای لاعلاجی منی. از دنیایی که در آن دست تسنیم به دستم نباشد می ترسم. چه دنیای تاریک و سردی است دنیای بی تسنیم.

ادامه مطلب ...

ما حبیب ایم ...




این چه فتنه ست که آفت زده ایمان ها را

"این عمار" که روشن بکند جانها را


"این عمار" که تبیین حقایق بکند

"این عمار" که از دست شما دق بکند


"این عمار" که صفین و جمل در راه است

فتنه ها از پی هم ،مکر و دغل در راه است

اشعث و اشعری و طلحه به هم ساخته اند

تیغ تیز حکمیت به علی آخته اند


لیک این قصه به تقدیر علی خواهد بود

حکم، اینجا فقط از آن ولی خواهد بود


کربلایی هم اگر باشد در پیش چه باک!

سر شمر است در اینجا که بیفتد بر خاک!


ما حبیب ایم و به جز عشق در این دل ها نیست

"این عمار" که بیند که علی تنها نیست




پ.ن : دعا کنید